باستان سنجی و تاریخ معماری
محمد تقی پیربابایی
دکتری معماری گرایش معماری شهری
باستانسنجی معمولاً به عنوان یک رشته آزمایشگاهی شناخته شده است که بیشتر با آنالیز و تجزیه و تحلیل آثار باستانی سر و کار دارد. اطلاعات حاصل از باستان شناسی بیشتر بر پایه حدس و گمان بوده است از این رو داده های آن زیاد قابل اعتماد نیست اما رشته باستان سنجی با بکار گیری روش های دقیق علمی اطلاعات نزدیک به واقعیت تری ارائه می دهد. معماری نیز همانند سایر هنرها ریشه در تاریخ دارد. متاسفانه در ایران در زمینه مطالعات سیر تحول سبک های معماری و سکونت گاه های تاریخی اطلاعات مکتوبی در دست نیست. چه بسا بناهای تاریخی بیشماری که در اثر بلایای طبیعی چون زلزله در دل خاک مدفون شده و هنوز ناشناخته مانده اند. در این زمینه باستان سنجی با بهره گیری از سیستم های اطلاعات ژئوفیزیک با قابلیت هایی چون آشکار سازی ساختارهای معماری مدفون در خاک، مشخص کردن پلان، بقایای پی ها و دیواره ها و آرشیو کردن اطلاعات علاوه بر کمک به حفاظت و مرمت اصولی این آثار، در مطالعات معماری باستان نیز اطلاعات سودمندی جهت راهنمایی در اختیار افراد متخصص مربوطه قرارمی دهد.
مطالعات باستان سنجی در ایران مورد غفلت واقع شده بود و با توجه به اینکه زمان زیادی از روی کار آمدن این رشته نمی گذرد رشد سریعی در پی داشته است که نشان دهنده نیاز شدید به این رشته در حوزه میراث فرهنگی است. یکی از ظرفیت های بزرگ این رشته وجهه بین المللی بودن آن است. با توجه به فرامرزی بودن فرهنگ و تمدن ایران در دنیا بسیاری از مطالعات انجام شده در آن سوی مرزهای ایران می تواند کمک مؤثری در تفسیر و نتیجه گیری محققان این رشته در کشورمان داشته باشد. برگزاری سمپوزیوم بین المللی باستان سنجی بین ایران و آلمان و امضای چند تفاهم نامه در زمینه همکاری مشترک می تواند گامی بزرگ در جهت پیشرفت این رشته باشد.
باستان سنجی جنبشی نوین در حفاظت و مرمت ایران
جواد عباسی
دانشجوی دکتری مرمت اشیاء تاریخی و فرهنگی دانشگاه هنر تهران
قصد ندارم تا در این مجال به تعریف باستان سنجی بپردازم زیرا تعاریف متعددی تاکنون ارائه شده و با تعابیر متفاوتی به آن پرداخته شده است و اما بهتر است از جنبشی نوین در تاریخ باستان شناسی و حفاظت و مرمت ایران یاد کنم، جنبشی که قطعا آیندگان به هنگام مرور تاریخچه حفاظت و مرمت در ایران از آن به نیکی یاد خواهند کرد و آن چیزی نیست جز تاسیس و شروع به کار رشته باستان سنجی. رشته باستان سنجی نقطه عطفی در حوزه شناخت و حفاظت آثار تاریخی هنری، به حساب می آید که با رویکردی متفاوت آثار را مورد مطالعه قرار می دهد. همچنین می تواند شروعی برای متفاوت نگریستن به تحلیل آثار تاریخی و پژوهش هایی که در زمینه شناخت آثار - از نظر ساختار و چگونگی شگل گیری، میزان تخریب آنها و حتی نحوه تاثیر محیط پیرامون بر آثار- انجام می شود، باشد. با آنکه این رشته در دیگر کشورها سالهاست که فعالیت می کند اما در کشور ما رشته ای نو بنیاد است که در پی یافتن جایگاه خویش در حوزه مطالعات میراث فرهنگی تاریخی است. باید در نظر داشت که هر رشته در شروع کار با مشکلاتی همراه است و این وظیفه جامعه مرتبط با آن حوزه هست تا با تلاشی همه جانبه در جهت رفع مشکلات موجود تلاش کنند. البته رمز ماندگاری هر فکر و اندیشه نوشتن و ثبت آن است که خوشبختانه انتشار نشریه پژوهه باستان سنجی یک از نقاط قوت در این زمینه هست و اهمیت انتشار این نشریه از دو نظر قابل بررسی است؛ یک اینکه با ثبت نتایج حاصل از تحقیق های علمی که نگاهی باستان سنجانه به موضوعات داشته اند موجب رفع ابهامات و گسترش علم و دانش در این حوزه و حوزه-های مرتبط می شود و از طرفی موجب توسعه و هویت یافتن این رشته خواهد شد. امید است این گامی که در جهت حفاظت علمی آثار برداشته شده است، در جهت رسیدن به هدف، مورد حمایت مسئولین قرار گیرد.
جایگاه رشته باستان سنجی در دانشکده های حفاظت و مرمت
پروین سلیمانی
دانشجوی دکتری مرمت اشیاء تاریخی و فرهنگی دانشگاه هنر تهران
در چند سال اخیر رشته باستان سنجی توانسته است با تلاش اساتید و دانشجویان این حوزه، قابلیتهای این رشته ی نو پا را نشان دهد که در این میان، نشریه پژوه باستان سنجی نقش مهمی را ایفا نموده است اما، به نظر می آید هنوز به درستی این رشته در نزد بسیاری از افراد صاحب نظر در حوزه میراث فرهنگی، دانشجویان رشته مرمت آثار و علاقه مندان حوزه میراث فرهنگی، به درستی شناخته نشده است و به رابطهی این رشته و مرمت آثار تاریخی پی نبرده اند. علم باستان سنجی و رشته مرمت اشیاء تاریخی رابطهای مستقیمی دارد و در فرآیند شناخت میراث فرهنگی؛ باستان سنج و حفاظتگر در کنار هم میتوانند اطلاعات کاملی از آثار را در اختیار مخاطبان قرار دهند، اما هنوز حفاظتگران به نقش باستان سنج و حتی به شناخت کامل از این رشته دست نیافته است و لازمه ی این امر، برگزاری نشست های متعدد و قرار گرفتن افراد هر دو حوزه در کنار هم و گفتمان میان آنها است. امیدوارم در همایش و نشست های حوزه مرمت آثار تاریخی، شاهد حضور پررنگ تر اساتید و دانشجویان باستان سنج باشیم.
در این راستا، در تلاش هستیم که در دانشگاه هنر تهران به معرفی هر چه بیشتر نشریه پژوهه باستان سنجی و رشته باستان سنجی بپردازیم و شاهد پژوهش های دانشجویان دانشگاه هنر تهران در این نشریه باشیم.
پروین سلیمانی/ آبان ماه 1395
دانشجوی دکتری مرمت اشیاء تاریخی و فرهنگی دانشگاه هنر تهران
باستان سنجی کاربرد روش های علمی در شناخت میراث فرهنگی
محمدجواد نجفیان
کارشناس ارشد مرمت اشیا تاریخی و فرهنگی
باستان سنجی شاخه ای از باستان شناسی است که می تواند باستانشناسی و مرمت را به هم مرتبط کند. باستان سنجی حد فاصل میان علوم طبیعی و باستان شناسی است. تکنیک ها و روشهای تحلیلی از علوم طبیعی می تواند به تحقیقات باستان شناسی کمک نماید.
باستان سنجی که عبارتست از دانش و روش هایی از علوم طبیعی برای حل مسائل مربوط به باستان شناسی با استفاده از علوم ریاضیات، فیزیک، شیمی، علم زمین شناسی، دانش زیستی و... که در راستای خصوصیات مواد( فن شناسی و منشاء)، تاریخ گذاری، کشف بقایا، دنیای قدیمی و نهایتاً اتخاذ شیوه های مناسب و بهینه محافظت و مرمت آثار تاریخی و فرهنگی می انجامد.
باستان سنجی ، بررسی و تعیین آثار هنری و مکان های باستانی در دوره ای از تاریخ، مطالعات اثر هنری، مردم و محیط شان و علوم مهندسی است. علم باستان شناسی خواص فیزیکی و مکانیکی آثار فرهنگی را مشخص می کند؛ در واقع، اولین توسعه باستان سنجی بر مبنای مواد در باستان شناسی شامل رشد و گسترش علوم فیزیکی از قبیل شیمی، فیزیک و زمین شناسی است. کاربرد تکنیک های علمی برای آنالیز آثار باستان شناسی، برای کمک به تاریخ گذاری آن ها به روش های باستان سنجی وابسته است.
اورمزد در شش نوبت پیش نمونه های شش پدید اصلی آفرینش را می آفریند که عبارتند از: آسمان، آب، زمین، گیاه، جانور و انسان. در واقع باستان سنجی با استفاده روشهای علمی به مطالعه و تجزیه و تحلیل ساختاری، منشاء یابی زمانی و مکانی، زیست محیطی، فعالیت ها و ارتباطات اجتماعی، فرهنگی، هنری، اقتصادی و سیاسی این پدیدهای اصلی آفرینش، به ویژه زمین، گیاه، جانور و انسان در ادوار مختلف گذشته می پردازد.
باستان سنجی و اهمیت آن در مطالعات باستان شناسی و حفاظت و مرمت آثار تاریخی- هنری
محمد حدادی
سرپرست اداره کل حفاظت و مرمت، سازمان اسناد و کتابخانه ملی
هرچند تعاریف متعددی از باستان سنجی ارایه شده است و سعی گردیده با اصطلاحات و تعابیر مختلف به تعریف و ریشه یابی آن پرداخته شود اما نباید اهمیت آن را در مطالعات و پژوهش های باستان شناسی و حفاظت و مرمت آثار تاریخی نادیده گرفت. در گذشته مطالعات صورت گرفته بیشتر مبتنی بر تجربیات شخصی، حدس و گمان بوده است و از باستان سنجی به عنوان یک دانش استفاده نشده است و یا بسیار کم از آن بهره برده شده و خلا آن در مطالعات میراث فرهنگی و آثار تاریخی – هنری مشهود به نظر می آید. در سال های اخیر توجه رو به رشد، به استفاده از روش های مختلف آنالیز دستگاهی برای تجزیه و تحلیل آثار تاریخی- هنری و حفاظت از آن ها صورت گرفته است. با کاربرد این دانش می توان از ساختار و چگونگی شگل گیری آثار تاریخی- هنری، میزان زوال و تخریب آنها اطلاعات بیشتری کسب نمود و می توان نحوه تاثیر محیط پیرامون را بر آثار مورد نظر مطالعه کرد. علیرغم این مهم که در مطالعات و پژوهش های باستان شناسی و مرمت آثار تاریخی، با اهداف متفاوت از باستان سنجی بهره برده می شود باید به این نکته توجه نمود که کاربرد آن نقش مهمی در اعتبار و ارزش علمی مطالعات صورت گرفته دارد. در خاتمه باید اشاره کرد که تاسیس این رشته در مراکز آموزش عالی کشور و انتشار نشریه پژوهه باستان سنجی از اقدامات بسیار مهم و سازنده ای است که کمک شایانی به توسعه این رشته و دیگر علوم مرتبط با آن خواهد نمود. این نشریه به دلیل اشتراک دستاوردهای علمی و ارایه نتایج تحقیقات و پژوهش ها، زمینه ساز رشد و پویایی بیشتر بوده و ارتقا سطح علمی آن مسآله ای ضروری است که نیازمند حمایت های بیشتر از جانب مسولین، اعضا هیات علمی، دانشجویان و پژوهشگران می باشد.
محمد حدادی/ آذرماه 1395
باستان سنجی معادل Archaeometry!
آرش تیر انداز
دانش آموخته کارشناسی ارشد باستان شناسی
اصطلاح "باستانسنجی" به نظر معادل کامل و گویایی برای "Archaeometry" نیست، اما در عین حال هماکنون پیشنهادی بهتر از این نیز به ذهن نمیرسد. یکی از اولین مراحل شناخت هر منطقۀ جغرافیایی- فرهنگی در علم باستانشناسی، بررسی و شناسایی روشمند است. ترسیم چشمانداز کلی، گاهنگاری و تسلسل فرهنگی هر منطقه در شرایطی محقق میگردد که محوطههای گوناگون با دورههای فرهنگی متفاوت بررسی، لایهنگاری و کاوش شده باشند تا از نتایج آن برای گاهنگاری نسبی استفاده گردد، از این منظر اهمیت علم باستانسنجی که ماحصل تلفیق رشتههای علوم تجربی پایه، و علوم انسانی است زمانی پر رنگتر میشود که در منطقۀ هدف، کاوش علمی قابل استنادی انجام نگرفته باشد، در چنین شرایطی سعی خواهد شد با انجام آزمایشهای مختلف تجزیه عنصری آلی و معدنی متالوگرافی و پتروگرافی بر روی مواد فرهنگی بدست آمده، راهگشایی برای تفسیرهای دورههای مختلف فرهنگی و نیز پرداختن به جنبههای اشتراک و افتراق نتایج حاصل از بررسیها با حوزههای فرهنگی همجوار گردد. به تعبیری دیگر رشتۀ ابتدایی در این علم تلفیقی، رشتههای پایۀ علوم تجربی، و رشتۀ انتهایی علم باستانشناسی است. هدف علم باستانسنجی در واقع پاسخ به سوالات باستانشناسی است، اما گاه اهمیت آن تا حدی پر رنگ میشود که بدون نتایج حاصل از این علم نمیتوان سوالات مطرح را پاسخ گفت و یا گاه از دل همین پاسخها پرسشهای جدیدی پیش میآید که ماهیتی مستقل دارند. بر این اساس هر نوع فعالیت مستقل، با درک صحیح از ماهیت این علم نوپا و راهگشا، کاملاً ضروری و کاربردی خواهد بود. تاسیس رشته باستانسنجی در دانشگاه هنر اسلامی تبریز، خود حرکت جدیدی در اشاعه این علم میان رشتهای در ایران است، از جمله فعالیتهای این واحد دانشگاهی که برای اولینبار در ایران انجام شد سمپوزیوم بینالمللی باستانسنجی در تبریز بود که علاوه بر ارائه مقالات علمی تخصصی، امضاء توافقاتی چندجانبه در زمینه همکاری های علمی مشترک بینالمللی را نیز به همراه داشت. اما انتشار منظم و مداوم نتایج مطالعات یک حوزه است که میتواند ضمن شناساندن جوانب آن رشته اسباب رشد آن حوزه را نیز فراهم آورد، که انتشار مجله پژوهه باستان سنجی یکی از نمودهای بارز آن و میتواند پیشگام تحقق این امر باشد.
آرش تیرانداز
آبان 1395
باستانسنجی و مرمت آثار تاریخی و فرهنگی
بابک حجتی
دانشجوی دکتری مرمت اشیا تاریخی و فرهنگی
باستان سنجی یک خلا همیشگی در حوزه مرمت و باستان شناسی را پر می کند خلاءی که در غالب اوقات باعث گمراهی و عدم اطمینان در پژوهشگران فعال در عرصه میراث فرهنگی می شد. استناد به نتایج علوم باستان سنجی می تواند چراغ هدایت گری باشد تا زوایای تاریک باستان شناسی واضح تر شوند به بیان دیگر تکیه به تجربیات و قضاوت های فردی به تنهایی در دنیای فناوری و تکنولوژی امروز امر پسندیده ای نخواهد بود. حالا به مدد دانش آنالیز ما می توانیم از ساختار و چگونگی شگل گیری آثار هنری تاریخی و همچنین میزان زوال و تخریب آنها اطلاعات بیشتری داشته باشیم ما می توانیم نحوه تاثیر محیط پیرامون را بر مواد و جسم آثار مطالعه کنیم. یک تصمیم درست مرمتگر می تواند به یک مرمت پایدار و قابل دفاع بینجامد چراکه یک تصمیم درست حاصل انتخاب آگاهانه در بین گزاره ها شکل می گیرد. من به شخصه به گزارشات یک باستان شناس باستان سنج اطمینان بیشتری دارم و در خصوص مرمتگر هم این امر صادق است. برای سالهای طولانی از باستان سنجی در جهان برای پیشبرد اهداف گوناگون استفاده می شد اما امروز این رشته هرچه پر رنگ تر به عنوان جزئی جدایی ناپذیر از حفاظت هنر خودنمایی می کند در ایران بارقه های امید زیادی با شکل گرفتن رشته های دانشگاهی در دانشگاه هنر اسلامی تبریز به چشم می خورد و هر روز اخبار دلگرم کننده ای به گوش می رسد. حالا می توانیم از لفای مرمتگران تجربی در آمده و شاهد شکوفایی مرمتگران دانشمند باشیم افرادی که با چشم علم به این مقوله می نگرند. در آینده نه چندان دور از مقوله نظرات شخصی و سلیقه ای به پاسخ های اطمینان بخش علمی خواهیم رسید. در ایران حوزه های دست نخورده و بکری وجود دارند که چشم انتظار پژوهشگران و محققین باستان سنج را می کشند تا رازهای خود را با آنها شریک شوند. انتشارات در این مقال باید فراگیر و در دسترس باشد به نحوی که همگان بتوانند در جریان آخرین مطالعات و پژوهش ها قرار بگیرند استفاده از رسانه های اجتماعی فراگیر و پایگاه های اطلاع رسانی بسیار مفید خواهد بود. مشارکت میراث فرهنگی پر رنگ تر و فعال تر باشد چرا که باز کردن چشمان خواب آلود سازمان کاری سخت و طاقت فرساست اما لازم و ضروری است چراکه متولی مرمت و حفاظت و باستان شناسی این سازمان است باید در هر کاوش یک باستان سنج حضور داشته باشد چرا که نتایج غیر علمی در دنیای امروز قابل استناد نیستند و براحتی رد شده و با دیده شک و تردید نگریسته خواهند شد. در هر طرح مرمت باید نتایج علمی لحاظ و به آن استناد شود تا از دخالت مرمتگران غیرعلمی جلوگیری شود در این صورت نتایج فاجعه بار پیش نخواهد آمد.
نشریات تخصصی و باستان سنجی
عادله محتشم
دانشجوی دکتری مرمت اشیاء تاریخی و فرهنگی، دانشگاه هنر تهران
باستانسنجی رشتهای نوپا در ایران است که تأسیس آن آغازی بر پیشرفت در عرصهی شناخت علمیتر میراث فرهنگی- تاریخی بوده و نشان از درک صحیح اهمیت آثار فرهنگی- تاریخی دارد. به همین سبب جای تلاش بسیار وجود دارد تا این رشته به خوبی شناسانده شده و ابعاد گوناگون آن به عنوان دانشی ژرف بر مطالعات باستانشناختی و حفظ و پاسداشت آن، آشکار گردد.
راه اندازی نشریهی علمی- تخصصی در زمینهی باستانسنجی، گامی مفید در جهت دستیابی به این هدف خواهد بود. علاوه بر این، نشریات تخصصی محملی مناسب برای انتشار پژوهشهای ارزشمند متخصصین در زمینههای گوناگون هستند. با توجه به پیشینهی غنی سرزمین ایران، و وجود پژوهشهای مرتبط، جای خالی نشریاتی که به طور تخصصی به مباحث باستانسنجی بپردازند، احساس میشود. همچنین مشکلاتی که گاه پژوهشگران را در انتشار پژوهشهای ارزشمند خود در این زمینه، درگیر میسازد، ضرورت وجود چنین نشریهای را به خوبی نمایان ساخته است.
امید است گام آغازین توسط متخصصین دلسوز در این رشته برداشته شود و این گام قرین پیروزی و بهروزی گردد.
سولماز حسینیپناه صومعه سرایی
کارشناس ارشد مرمت اشیا تاریخی-فرهنگی
نگارش و بازخوانی تاریخ اشیاء باستانی گرچه از دیر باز معمول بوده است، اما بااهمیت یافتن آن در دوره معاصر، توجه باستانشناسان بیشتر به آن جلب شده است. شناخت میراث گذشتگان نیازمند برداشتن گام های استوار در انجام پژوهش و تحقیقات هدفمند علمی است لذا شناخت و بازکاوی زوایای آشکار و پنهان آثار باستانی از اساسی ترین دغدغه های فکری و فرهنگی صاحبنظران فعال در این رشته است. استفاده از روش های علمی در پاسخگویی به سؤالات پیش روی باستانشناسان به آگاهی از فناوری گذشته چون شناسایی و چگونگی آمادهسازی ابزار و مواد به کار رفته در ساخت آثار، بررسی روش های تولید اشیاء باستانی، کمی کردن دادههای باستانشناختی و ظهور علم باستانسنجی منتهی گردید. در این راستا واژه باستانسنجی نیز به شکل رسمی در سال 1958 میلادی با انتشار مجله ای تحت این عنوان در دانشگاه آکسفورد استعمال شد. در حقیقت باستانسنجی دانشی میان رشته ای است که به منظور شناسایی و تحلیل روش های کاربردی تولیدی و صنعتی گذشتگان با بهره گیری و مدیریت روش های سنجش دستگاهی، علوم طبیعی و مهندسی با پاسخگویی به سؤالات باستانشناسان به پیشبرد علم باستانشناسی و در نهایت تدوین تاریخ علم در جهان می انجامد. از آن جایی که تاریخ تمدن ها و جوامع بشری در چارچوب تاریخ جهانی و به عنوان جزیی از آن معنا می یابد لذا یکی از نتایج و کاربردهای مهم داده های بهدست آمده از دانش باستانسنجی، بررسی همه جانبه جوامع و استقرارهای کهن چون فهم چگونگی پیوند و ارتباط آنها با عرصه جغرافیایی محدود و مشخص زیست آنها و نحوه انتقال احتمالی این تجربه به سایر تمدن ها و جوامع بشری از طریق راههای بازرگانی و روابط تجاری و اقتصادی یا گسترش منطقه ای است. سرزمین ایران نیز با توجه به تنوع جغرافیایی از گذشته های دور مورد توجه اقوام مختلف بوده و تمدن آن چه در دوران پیش از تاریخ و چه تاریخی نقش برجسته ای در تکامل فرهنگ و تمدن بشری داشته است و مصدر مطالعات عدیده انسان شناسی، مردم شناسی و باستانشناسی تلقی میگردد. اما با وجود پیشینه 200 ساله تحقیقات آزمایشگاهی بر روی اشیاء باستانی، سابقه این پژوهش ها در ایران تنها به چند دهه می رسد و مطالعات باستانسنجی کمتر به شکل جامع و عملی مورد توجه قرار گرفته است. از آنجا که در برنامه ریزی های کلان کشوری پیرامون مسائل فرهنگی نمیتوانیم سیاست و سایر حوزه های دیگر را نادیده بگیریم، با توجه به نقش مهم دولت در حیات اجتماعی، نگاه عمومی آن به ساختار فرهنگی و تاریخی جامعه و به تبع آن تبیین سیاست گذاری های مناسب در حوزه میراث فرهنگی در پیشبرد دانش باستانسنجی و اهداف آن در ایران در راستای آشکارسازی و حفظ ارزش های میراث فرهنگی تعیین کننده است.
سودابه یوسف نژاد
دانشجوی دکتری مرمت اشیاء تاریخی و فرهنگی، دانشگاه هنر تهران.
اندیشهی جستجوگر انسان آگاه پیوسته در راه شناخت حقیقت در تکاپوست؛ چنانکه بنیان همهی پژوهشهای علمی را میتوان بهنوعی تلاش انسان برای یافتن حقیقت دانست. انسان در جهان پیرامون خود با پرسشهای بسیاری روبروست و در دایرهی علاقمندیهای خویش به گزینش و کنکاش برای یافتن پاسخ آنها برمیخیزد؛ و این توان علمی و هوش و فراست اوست که آمیخته با ابزارمندی، راه را بهسوی دانستن حقیقت میگشاید.
طرح پرسشهای علمی در مورد آثار تاریخی- فرهنگی در مقام شواهد تکرار ناشدنی زمان، و شیوهای که پژوهشگر را برای یافتن پاسخهای آنها به جنبش و تعالی وا میدارد، بهعنوان رهیافتی در پاسداشت و نگهداری میراث فرهنگی این مرز و بوم، ارزشمند و قابل ستایش است. در این میان باستانسنجی را میتوان دانشی کارآمد، مرتبط با سایر علوم در باستانشناسی دانست که مشاهدهی دقیق و تجزیه و تحلیل برای رسیدن به شناخت را در بسیاری از آثار تاریخی-فرهنگی ساخته شده از مواد آلی و معدنی مختلف بنیان مینهد. این علم در رویارویی با آثار تاریخی-فرهنگی، با آغازگری پرسشهایی بنیادین دربارهی زمان، مکان، فنون ساخت، مواد بهکار رفته و کاربرد آنها، راه را برای دستیابی به شناخت علمی میگشاید. بدین قرار با تمرکز بر گوناگونی مواد و مصالح و فناوریهای بهکار رفته در آثار گذشته، میتوان گفت، باستانسنجی روش علمی فراگیری است که در بطن خود ابزارمندی و کنجکاوی انسان برای شناخت گذشته را در بر دارد؛ که با پیمودن طریق علمی، از مشاهدات و بررسیهای اولیه در اثر تاریخی تا کاربرد انواع روشهای پیشرفتهی دستگاهی به منظور تجزیهی شیمیایی و شناسایی مواد را فرا میگیرد. رهیافتی با تمرکز بر پاسخ پرسشهایی که دستیابی به آنها علاوه بر روشنگری در نکات نهفته و ناشناختهی گذشته، نقش اساسی و غیر قابل انکاری را در برنامهریزی برای نگهداری و حفاظت علمی آثار تاریخی میتواند برعهده داشته باشد. پایه و اساس چنین گسترهای که وسعت آن تابع تنوع مواد گوناگون بهکار رفته در آثار تاریخی است، تعامل و همکاری میان رشتههای مختلف علوم را میطلبد. اتّحادی با محوریت اثر مورد مطالعه، که دغدغهی اصلی آن یافتن حقایق علمی است. همافزایی گرایشهای مختلف علوم در باستانسنجی در سایهی مدیریتی آگاهانه، و تعاملی همگرا نتایج ارزشمندی را در رمزگشایی و شناخت علمی پیشینهی چندین هزارسالهی فنّی – باستانی کشور و شناساندن و درک شاخصههای ارزشمند آن برای برنامهریزیهای حفاظتی خواهد داشت.
تهران، آبان ماه 1395
باستانشناسی و باستانسنجی
وحید عسکرپور
دکترای باستانشناسی و عضو هیئت علمی گروه باستانسنجی دانشگاه هنر اسلامی تبریز
باستانسنجی رهیافتی میانرشتهای است که در میانه انسانیات و علوم طبیعی و ریاضی، طیفی را به خود اختصاص میدهد. این رویکرد میانرشتهای همراه با بهکارگیری ابزارهای سنجشی و فنون تحلیلی دقیق میکوشد تا بر شمار واقعیات مکشوف و توصیفپذیر مربوط به مطالعه آثار و شواهد باستانی تاحدی قابلتوجه بیافزاید. شکی نیست که باستانشناسی رویکردی معطوف به آثار و مصنوعات باستانی است. اما به لحاظ معرفتشناختی کار خود را با خود آثار و مصنوعات آغاز نمیکند، بلکه مسائل و موضوعاتی را میپروراند و برای نشان دادن یا اثباتشان به جستجوی نظاممند و طبقهبندی هدفمند یافتههای باستانشناختی همت میگمارد. معرفت باستانشناختی سه سطح دارد. در سطح مقدماتی، یافتههای باستانشناختی همراه با شناسایی و توصیف دقیق آنها اهمیتی قابلتوجه دارد. سطح دوم به معنادار کردن دادههای حاصل از شناسایی و توصیف دقیق مربوط میشود؛ بدینمعناکه نسبتهای کاربردی، نشانهای و معناشناختی خاصی بسته به بافتهای مورد مطالعه به اشیاء و مصنوعات تعلق میگیرد. وجود مشاهدات و مطالعات قومشناختی و تاریخی در این سطح کمک شایانی به معناداری بیشتر دادههای باستانشناختی میکند. اما بالاترین سطح معرفت باستانشناختی که سطح غایی آن نیز محسوب میشود، تفسیر و تأویل مدارک حاصل از تجزیه و تحلیلهای سطح دوم و تبدیل ساختن آنها به شواهدی برای موضوعات و مسائل کلان انسانی است؛ خواه موضوعات معطوف به نظامهای اقتصادی باشند یا سازمانها و نسبتهای اجتماعی/سیاسی، ساختارها یا نهادهای ایدئولوژیک، اعتقادی و دینی. فرآیند تبدیل ساختن یافتههای باستانشناختی به دادههایی برای مطالعه جهت استخراج مدارکی که پس از تفسیرهای جهتمند به شواهد معطوف به الگوها و ساختارهای کلان زندگی انسان در جهان تبدیل میشود، همه آن فرآیندی است که باستانشناسی خوانده میشود. حال، چه هدف و مسئله مورد نظر ما غنابخشی به الگوها و قواعد اجتماعی انسان باشد یا دینی و یا شناختی، هرچه فرآیند تبدیل یافتهها به دادههایی مطالعهپذیر و بهعبارت دیگر، توصیفهای حاصل از مشاهده و سنجش، دقیقتر و کاملتر باشد، تحلیلها و تفسیرهای سطوح بالاتر به میزان عمیقتری تحقق خواهد یافت و جهانشمولی و اعتبار بیشتری خواهد داشت. باستانسنجی میتواند و باید پرسشهای خود را پرورش دهد. اما باستانسنجان باید آگاه باشند که دستکم در زمینه باستانشناسی، سطوح معرفتی مذکور با یکدیگر درهمتنیدگی قابلتوجهی دارند. مسائل برآمده از باستانسنجی که سطح مقدماتی معرفت باستانشناختی محسوب میشود، میتواند بر سطوح پیشرفتهتر و جهتگیریهای درونی آنها اثر گذاشته و عکس این نیز ممکن است. بدینترتیب، باستانشناسی بهعنوان رویکردی کلان که از فلسفه و انسانیات برخاسته و مسائل و پرسشهایی همراستا با همه دیگر رویکردهای انسانی دارد، بهطور حتم نیازمند روندهای باستانسنجانه معتبری است که دادههایی معتبرتر را در اختیار بگذارند. مجله پژوه باستانسنجی میتواند پیشگام تحقق این امر بوده و امید است در آینده به یکی از مهمترین منابع باستانشناسان جهت کسب اطلاع از جدیدترین دادههای الهامبخشی تبدیل شود که میتوان در جهتدهی درستتر تحلیلها و تفاسیر خویش از آن بهرهمند شد.
وحید عسکرپور/ اردیبهشت ۱۳۹۵
باستان سنجی علمی نو پا در ایران
یاسر حمزوی
دانشجوی دکتری مرمت اشیا تاریخی فرهنگی و عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اسلامی تبریز
باستانسنجی، بهکار بردن تکنیکهای علمی برای آنالیز و شناسایی دقیق یافتههای باستان شناسی و همچنین آثار تاریخی از جنبههای مختلف است. موضوعات پژوهشی در این حوزه بسیار گسترده بوده که بطور کلی میتوان آنرا به چهار بخش تقسیم نمود که هر بخش شامل موارد گوناگونی است: انجام روشهای سالیابی دقیق در حوزۀ باستان شناسی؛ مطالعۀ تغییرات ساختاری محوطهها در دورههای گذشته؛ مطالعۀ انسان شناسی دورۀ کهن از نظر رژیم غذایی، سلامت و آسیب شناسی؛ مطالعۀ در حوزه علم حفاظت و مرمت از قبیل تشخیص صحیح فرایند فرسایش آثار تاریخی، آنالیزهای فیزیکی و شیمیایی جهت فنشناسی آثار باستانی و تاریخی، کمک به توسعۀ روشهای جدید حفاظت و مرمت آثار تاریخی.
نوپا بودن علم باستانسنجی در ایران کاملاً مشهود است و این خود بهانهای است برای فعالیت بیشتر در جهت رشد و توسعۀ این شاخه از دانش بشری در کشور ایران. یکی از راههای توسعۀ علم در یک زمینۀ خاص، انتشار نتیجۀ پژوهشهای جدید در آن حوزه است، که در این خصوص، مقام معظم رهبری فرمودهاند: «از ابزارهای گسترش و تولید علم در عرصههای پژوهش، گسترش مجلات تخصصی در علوم و متون مختلف است». لازم بذکر است که امروزه تحقیق و پژوهش در توسعه و پیشرفت همه جانبه یک جامعه نقش و تأثیر بسزایی دارد. با توجه به این نوع نگرش، اهمیت و ضرورت وجود مجلۀ علمی در زمینۀ باستان سنجی به عنوان یک دانش نوپا در ایران، کاملاً هویدا میگردد.
دانشگاه هنر اسلامی تبریز برخوردار از سامانه منسجم و هماهنگ در توزیع و تولید علمی دانش مرتبط با باستان سنجی، با تعامل و حمایت سایر دانشگاهها و پژوهشگاهها، باید نتیجۀ پژوهشها در زمینۀ دانش مرتبط با باستان سنجی را در سطح ملی و در مراحل بعدی در سطح بین المللی منتشر کند. پژوهشگران حوزۀ باستان شناسی، تاریخ، فرهنگ و مرمت آثار تاریخی نیز باید با ارائۀ دستاوردهای علمی خود، حمایت عملی خود را از مجلۀ باستان سنجی اعلام نمایند. به امید روزی که شاهد توسعۀ شایستۀ علم در کشور عزیزمان ایران باشیم.
یاسر حمزوی
5/3/1395
چرا باستانسنجی مهم است. و چند پیشنهاد در ارتقا نشریه پژوهه باستانسنجی
حسن خسروی
کارشناس ارشد مرمت آثار تاریخی، عضو هیئت علمی دانشگاه زابل. دانشکدهی هنر و معماری. گروه مرمت آثار تاریخی
علوم مختلف از قرن ۱۸ و ۱۹ به بعد چنان دچار دگرگونی شد که شاید بتوان گفت در دو سده ی اخیر بشر از لحاظ دستیابی و کشف قوانین و حقایق طبیعت به قدرتی دست یافته که مقدارش از لحاظ کمی و کیفی با همهی تلاشهای انسان در صده ها و هزاره های ماقبل آن بیشتر است. رشد و توسعه علوم مختلف با سرعت زیادی در حال نفوذ و ورود به زندگی مردم است تا آنجا که لحظه به لحظه تغییر را میتوان در نوع زیست بشر مشاهده کرد. علوم پایه از قبیل شیمی و فیزیک و ریاضیات گر چه در ظاهر زیاد مهم به نظر نمیرسند ولی در واقع زیربنای علوم مختلف را شکل داده و تاثیر و نقش ویژه ای در این مورد ایفا میکنند. با اطمینان میتوان گفت در جهانی که استفاده از علوم جدید فراگیر شده و ارتباطات به درجه ای از رشد رسیده که میتوان در آنِ واحد با دورترین نقاط در تماس بود؛ استفاده ی همه جانبه از علوم میسر نخواهد بود مگر اینکه از تمامی ابزارها و شیوه های موجود بهره ی کافی گرفته شود. در مسیر شناخت گذشتهی تاریخی و فرهنگی که هدف اصلی علوم باستان شناختی به شمار میرود، امروزه روشهای سنجش اعتبار به جای تخمین و حدس و گمان روز به روز در حال تکمیل شدن است. عصر حدسیات جای خودش را به عصر ثبت ویژگیها و شرایط داده و باستانشناسان در عصر حاضر اغلب برای مانایی خود در این حوزهی کاری مکلفند با توجه و با استفاده از شیوههای اعتبارسنجی کمی و کیفی، با استفاده از ابزارها، مواد، دستگاهها و روشهای شناخت کمی و کیفی مواد، خود را با شرایط موجود وفق دهند. علم باستانسنجی به عنوان یک رشتهی میان رشتهای میتواند نیازهای باستانشناسان را ارزیابی و با ردیابی جدیدترین شیوههای اعتبار سنجی و به کارگیری آنها؛ در این راه پاسخگوی نیازهای باستانشناسان باشد. از آنجا که امروز مجلات علمی در زمینه اشتراک موضوعات و تجربیات علمی پیشرو به حساب میآیند؛ لذا داشتن چنین مآخذی به زبان فارسی ضروری و استمرار این تلاش میتواند زمینه را جهت بهبود کیفیت و شرایط موجود مهیا کرده و همچنین تضمینی باشد برای بالا بردن ترازهای ملی و بینالمللی در رابطه با شاخهی با اهمیت میراث گرانبهای انسانی.
بدینوسیله ضمن تقدیر و سپاس از مسئولین و نویسندگان محترم مجله، جهت استمرار و توسعهی تلاشها چند پیشنهاد ارائه خواهد شد.
حسن خسروی/اردیبهشت ۱۳۹۵
«باستانسنجی» ابزاری کارآمد در حوزه ی میراث فرهنگی
غلامرضا یزدانی
مسئول آزمایشگاه مرمت اشیاء تاریخی استان آذربایجانشرقی
«باستانسنجی» یا «آرکئومتری» شاخهی نوینی ازباستان شناسی است که در آن یافتههای باستانی توسط روشها و دستگاههای علمی و آزمایشگاهی مورد بررسی و تحقیق قرار میگیرند و هدف اصلی آن، یافتن خواستگاه مواد اولیه، تعیین قدمت آثار هنری و تاریخی و ریشهیابی برخی تحولات انسانی و قومی میباشد.
یکی از دغدغه های فعالین عرصهی میراث فرهنگی بالاخص باستان شناسان، سالیابی دقیق آثار کشف شده از حفاریهاست. اغلب در حفاریهای علمی، تعیین قدمت آثار یافته شده، نسبی است. به این صورت که آثار کشف شده از لایههای زیرین را مقدم بر آثار یافت شده از لایههای زبرین اعلام میکنند. در این نوع تعیین قدمت، فقط تقدم و تأخر آثار مشخص میشود ضمن اینکه هیچ تاریخی برای هیچ کدام از آثار (لایه زبرین یا زیرین) اعلام نمیشود. از طرف دیگر چه ضمانتی وجود دارد که به دلایل مختلف و در طول هزاران سال، آثار لایهها جابجا نشده باشند!؟ نوع دیگری از سالیابی رایج در بین باستانشناسان، مقایسهی آثار بدست آمده با آثار حاصل از سایر مکانهای تاریخی است که این نوع سالیابی نیز به دور از هر نوع اشکال و ایرادی نمیتواند باشد!
از سوی دیگر در کشوری مثل ایران که متاسفانه بعلل مختلف اغلب آثار بصورت غیر علمی و بدون حضور کارشناس و باستانشناس از زیر خاک خارج میشوند، نحوهی تاریخگذاری با خطای بسیار فاحش همراه خواهد بود. این مسئله، موزههای کشور، بالاخص موزههای باستانشناسی را با چالشهای جدی مواجه کرده و گاهی موجب اطلاع رسانی ناصحیح نیز میشود. در این حوزه گاهی وارد شدن آثار غیر اصلی و بدل را نیز نباید نادیده گرفت.
از آغاز قرن بیستم تا کنون با رشد رو به تزاید آثار تاریخی در موزهها و گالریهای کوچک و بزرگ و نیز بوجود آمدن مشکلات عدیدهای که اغلب کشورها کمابیش با یک یا اغلب آنها مواجه بوده و هستند الزام بکارگیری روشهای دستگاهی و سنجشهای علمی ضرورت یافت. به همین منظور در علم باستان شناسی تکنیکهای مختلفی به طور مستقل یا در ارتباط با یکدیگر برای تعیین تاریخ یک اثر و در نتیجه تاریخگذاری یک واقعه یا دوره به وجود آمد. در این خصوص سعی گردید با بکار بردن روشهای مختلف دستگاهی تاریخگذاری، پیشرفتهای فرهنگی و فن آوری در مکانی مشخص و نیز تعیین محدودهی زمانی این پیشرفتها؛ در مناطق مختلف به بررسی فرآیند نفوذ و تاثیر پیشرفتهای علمی و فرهنگی جوامع مرتبط با یکدیگر و شناخت چگونگی تحولات همزمان در این جوامع پرداخته شود.
در این زمینه از روشهای تاریخگذاری مطلق که وابسته به پژوهش های علوم پایه نظیر فیزیک هسته ای و شیمی است، شامل تکنیکهای متنوعی نظیر:
با توسعهی هرچه بیشتر باستانسنجی و بهرهگیری هر چه بیشتر از روشهای دستگاهی، میتواند حلقههای مفقودهی تاریخ هنر و تمدن بشریت کشف و شفاف گردد و به این طریق میتوان با قطعیّت مسیر حرکت اقوام و تقدّم و تأخّر تکنیکها و فنآوریهای بوجود آمده توسط اقوام را مشخص نمود. همچنین باستانسنجی میتواند ابزاری برای تعیین خواستگاه هنرها و صنایع باشد. با توسعه و معرفی هرچه بیشتر باستانسنجی، میتوان گاهی آامیدوار بود مراکز نگهداری آثار تاریخی، اعم از موزهها و یا گالریهای شخصی، با قطعیّت و بواسطهی مستندات علمی در رابطه با تعیین قدمت دقیق آثار در جهت اطلاعرسانی و تولید علم گام بردارند.
یزدانی/ خرداد ۱۳۹۵
علی شهابی نژاد
دکتری مرمت بناها و بافت های تاریخی، مدرس دانشگاه هنر اصفهان
«در موضوع مرمت ابنیه، باستانسنجی ابزاری برای کشف برخی ویژگی ها و نیز ابعاد ناشناخته در لایه های تاریخی متعدد یک بنای تاریخی است.»
بسیاری از ابنیه تاریخی در طول زمان شکل گرفته و بعد از شکلگیری نیز در دوره های تاریخی مختلف مورد دخل و تصرف قرار گرفته و بخشهایی به آن افزوده یا از آن کاسته میشود و در مواردی تغییراتی در برخی عناصر آن بوجود میآید. اقدامات حفاظتی و مرمتی در مواجهه با این ابنیه نمیتواند بدون شناخت دقیق مراحل شکلگیری تاریخی بنا و نیز شناخت مداخلات تاریخی صورت گرفته در آن باشد. در این مسیر مطالعات باسنانسنجی، از نیازهای اساسی در فرایند مرمت و حافظت است.