باستان سنجی از دیدگاه پروفسور ولی سون
پروفسور ولی سون از جمله برجسته ترین اساتید باستان شناسی بوده که با تالیف چندین کتاب در حوزه ی باستان شناسی از جمله راهنمای روش کاوش باستان شناختی سعی در رفع کاستی ها ی باستان شناسانه داشته است. باستان سنجی و روشن ساختن مفهوم آن و نیاز مستمر متخصصین باستان سنج در کنار باستان شناسان از جمله مباحثی است که در این کتاب شرح داده شده است. فصلی از کتاب مذکور توضیح مختصری از علم باستان سنجی و کاربرد علوم پایه در تجزیه و تحلیل های باستان شناختی است.
از نظر ایشان یک باستان شناس برای تجزیه و تحلیل و تفسیر یافته های خود نمی تواند به مطالعات باستان شناسی اکتفا کند، بلکه به همکاری با دیگر متخصصان از جمله متخصصان حوزه علوم انسانی ،جسمانی،زیست شناسی،جانور شناسی و ... نیازمند است و اگر که امروزه از طریق کاوشها به اداب، سنت و رسوم رایج گذشتگان پی برده می شود، مدیون تجزیه و تحلیل های ازمایشگاهی علوم پایه است .به منظور دست یابی به اطلاعات باستان شناسی، نیازمند نتایج مطالعات باستان سنجان و دیگر متخصصان است.
علم باستان سنجی نقطه ی اتصال و فصل مشترک باستان شناسی با علوم فنی و طبیعی پایه است و شناخت دقیق محیط زیست و بو م زیست انسان های گذشته تنها با شناخت باستان شناسی و شیوه های باستان شناختی حاصل نمی شود لذا وجود رشته ای فی ما بین برای ارتباط ان علوم با رشته ی باستان سنجی ضروری است.
باستان سنجی شامل رشته های تخصص متعددی از جمله درخت گاهشناسی (سال یابی با شمارش حلقه های درختان)، سنجش مقاومت زمین در برابر امواج الکترو مغناطیسی،سالیابی با روش رادیو کربن 14 و پتاسیم و ارگون و ترمولومینسانس است. در کنار این رشته های تخصصی، جانور باستان شناسی وگیاه باستان شناسی در حوزه مطالعات باستان شناسان نیز می تواند کمک رسان باستان شناسان باشد. اکنون به بررسی تک به تک انها می پردازیم:
درخت گاه شناسی:تعیین قدمت اثارواشیا چوبی با شمارش حلقه های درختان به وسیله مطالعه و تجزیه و تحلیل ازمایشگاهی حلقه های سالیانه
گرده شناسی:مطالعه ی گرده گیاهان (پولن) این امکان را فراهم می کند که حتی در باره ی اب و هوای ده هزار سال پیش اطلاعاتی بدست اوریم.مطالعه ی پولن ها نشان می دهد که انها به کدام یک از محیط های قطبی و...تعلق دارد
مقاومت زمین: با روش تکنیک ژئوفیزیکی با ارسال امواج الکترومغناطیسی به عمق زمین و سنجش شدت مقاومت، طبقات و لایه ها و اثار زیرخاک شناسایی می شود
رادیو کربن 14:این تکنیک سالیابی برای مواد الی به کار می رود . موجودات زنده که ساختار الی دارند ایزوتوپ کربن 14 را به هنگام تنفس جذب می کنند.این فرایند تا پایان عمرادامه داردو پس از مرگ؛ این فرایند متوقف می شود و سالانه مقداری از انچه جذب کرده بود را پس می دهد. باستان سنجان با محاسبه تفاضل میزان کربن 14 جذب و پس داده شده ،سال مرگ موجود مواد الی را تعیین می کنند.
ترمولومینسانس:سالیابی موادی که حرارت بسیار دیده و سپس سرد شده اند. با حرارت دیدن ماده انرژی جذب می کند و با سرد شدن مقداری از انرژی را از دست می دهد. محاسبه تفاضل مقدار انرژی جذب شده و از دست داده شده؛ در نهایت قدمت ماده را مشخص خواهد نمود.
سوین، ولی. 1388. راهنمای روش کاوش باستان شناختی. ترجمه ی بهرام آجورلو. 1999. تهران: سیمای دانش.
تدوین: نوشین بنسلو
علوم وابسته به آثار فرهنگی و زبان فارسی
مسلم میش مست نهی
دانشجوی دکترای باستانشناسی، دانشگاه آزاد برلین
"مرزهای زبان من، مرزهای جهان من هستند"، گزینگویهای از لودیگ ویتگنشتاین، یکی از شاخصترین چهرههای فلسفی قرن 20، بیانگر ارزش زبان در فرآیند شناخت و تفکر است. واژهی باستانسنجی، حتی اگر ترجمهی واژه به واژهی "آرکئومتری" نیزباشد، نشانگر گسترش زبان فارسی و تلاش فارسی زبانها در راستای سنجیدن دانشورزانهی آثار فرهنگی-تاریخی به کمک روشهای نوین علمی است. بیتردید در بازهی زمانی کوتاه یک نسل از مرمتگرها، باستانسنجها یا باستانشناسها اهمیت چندانی ندارد که شیوهای خاص از شناخت فازهای بلوری یک ماده را "XRD" بنامیم یا "پراش پرتو ایکس"، اما در نگاهی دوراندیشانهتر میبینیم که حتی طرح پرسش در مورد یک اثر تاریخی، در ذهن ما با کلمات و در زبان شکل می گیرد. پس شاید بودن و گستردن زبان فارسی در شاخههای مختلف علمی و به خصوص در علوم وابسته به میراث فرهنگی همچون باستانسنجی، نگهداشت آثار تاریخی یا باستانشناسی تاثیری بلندمدت در تولید و بازتولید پرسش و تفکر در این گستره، در زبان فارسی داشته باشد.
همزمان از نگاه مخالف نیز میتوان به این پدیده نگریست و مشکلات ناشی از ناآشنایی کاربران فارسی زبان با مطالعات پویای بینالمللی در زمینهی تخصصی، یا برعکس ناآگاهی جهان غیر فارسی زبان از تلاش پژوهشگران فارسی زبان را به عنوان نقطهی ضعف این دیدگاه بیان کرد. این نکته حتی شاید بیانگر مشکلی دیگر باشد که آن هم کمتلاشی برخی از ما در شناخت و ایجاد ارتباط به کمک زبان رایج بینالمللی است. به نظر من پویا نگهداشتن زبان فارسی در حیطههای تخصصی به کمک نوشتن و منتشرکردن در این زبان، و صد البته همچنین در زبان انگلیسی که غیر ایرانیها نیز بتوانند با کیفیت پژوهشهای انجام گرفته در ایران آشنا شوند، راه خردمندانهای برای برای جستن و یافتن در پهنهی میراث فرهنگی است. این نکته ی ظریف که بسیاری از ما هنوز می توانیم نوشتهی ابوالقاسم کاشانی در زمینهی ساخت لعاب و سفال را برداریم و به کمک فرهنگ معین خوانده و تا حد زیادی مفهوم کلی آن را دریابیم، نشانگر پویایی و توانایی زبان فارسی در گسترهی 700 ساله است. در مقابل محروم بودن ما از متن اصلی کتاب "الجماهر" نوشتهی ابوریحان بیرونی یا آلمانی ها از کتاب “Der Metallica” نوشتهی گئورگ آگریکولا که هر کدام به زبانهای علمی بین المللی زمان خودشان نوشته شده بودند، سند دیگری است تا به این مساله دوراندیشانهتر فکر کرد.
مجله ی "پژوههی باستانسنجی" میتواند پاسخی کاملاً تخصصی به این نیاز باستانسنجها، مرمتگران و باستانشناسان باشد. در زبان پدیدهی خودکامگی جای ندارد و کاربران زبان هستند که در طول تاریخ هویت یک زبان را شکل میدهند، اما این خمیرمایهی زبانی و تجربههای کاربران نیاز به بستری مناسب دارد تا به شکل مادی پدیدار شود و تداوم انتشار نشریاتی همچون این مجله میتواند زمینهساز این تجربهها باشد تا تاریخ زبان فارسی در آینده مثبت بودنشان را به قضاوت بنشیند.
مسلم میش مست نهی
تابستان 1395
باستان سنجی، تلاشی سیستماتیک برای درک بهتر از گذشته
معین اسلامی
دانشجوی دکتری گرایش باستانسنجی دانشگاه فرانکفورت
باستانشناسی معاصر دارای وجوه و جنبههای متفاوتی در طرح سؤال از گذشته شده است. این تنوع محتوایی منجر شده است تا طیف گستردهای از علوم بخصوص علوم طبیعی و پایه با روش و متد خاص خود در تلاشی مشترک در پی دستیابی به درک و فهم بهتری از گذشته برآیند. اگرچه سابقه استفاده از علوم طبیعی همچون شیمی و زمینشناسی در باستانشناسی را میتوان از اوایل قرن نوزدهم با مطالعه بروی خواص و مشخصات سکههای رومی سراغ گرفت، اما کاربرد هدفمند و سیستماتیک این روشها از دهههای ۶۰ و ۷۰میلادی پایه گزاری شده و بنا بر عقیده بسیاری از صاحبنظران با ورود ایدههای روند محور در باستانشناسی گسترش و کاربرد روزافزون و ویژهای پیدا کرده است.
از این طریق تلاش میشود تا از طریق مطالعه مادی مواد فرهنگی به اطلاعات خاموش ورای ماده در بستر باستانشناسی دست یافت و این کلید اساسی در تمایز مطالعات باستانسنجی با سایر کاربردهای علوم طبیعی میباشد. مطالعه شیمیایی سفالهای تاریخی یک سایت تاریخی علاوه بر ارائه آگاهی از ترکیب مواد سازنده، گویای تغییرات آگاهانه یا ناآگاهانه تکنولوژی ساخت، میزان پیچیدگی اجتماعی و فرهنگی مردمان سازنده و بر اساس آن پیشبینی سایر مؤلفههای انسانی جوامع قدیمی میباشد. مطالعه آنچه امروز در این حیطه در جهان اتفاق افتاده است نشان میدهد که دستیابی به موفقیتهای بزرگ و شایان توجه تنها در سایه پژوهشهای متمرکز، سیستماتیک و دنبالهدار اتفاق افتاده است. در این راستا شبکهای از آزمایشگاههای تخصصی در زمینههای متنوع باستانسنجی، متخصصان دوره دیده و سیستم آموزشی و اطلاعرسانی مناسب در کشورهای پیشگام در علوم باستانشناسی از مهمترین اولویتها بوده است. تهیه دیتا بیس های مختلف از مطالعه و آنالیز مواد تحت استانداردهای واحد، انجام پروژههای کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت با اهداف از قبل برنامه ریزی شده بخشی از الزامات مطالعات مؤثر باستانسنجی برای حصول نتیجه موثق علمی است. در سایه چنین نظام پیوسته علمی است که نهتنها از بسیاری از موازی کاریهای بیمورد اجتناب میشود بلکه در سایه اطلاع از میزان و نحوه پیشرفت مطالعات انجام گرفته، زمینه برای توسعه موضوعات پژوهشی و همچنین همکاریهای علمی فراهم میگردد.
چنین تلاشهایی مدت هاست در کشورهای پیشقدم در این حوضه، توسعه یافتهاند. اکنون وقت آن رسیده تا جامعه جوان میراث فرهنگی کشور با گسترش روزافزون این مسیر در دنیا همقدم شده و ،سهم بیشتری از معرفی فعالیتهای علمی را نصیب خود نماید. ازاینرو با گسترش روزافزون دانشگاهها و رشتههای مرتبط و ورود روزافزون پژوهشگران جوان در این حیطه نیاز به داشتن استاندارها و چهارچوبهای حرفهای در کشور ما بیش از همیشه مورد نیاز است. وجود مجلات تخصصی با استاندارهای بالا و نگاه بینالمللی میتواند بستر مناسبی برای رشد فعالیتهای سیستماتیک و مؤثر در کشور فراهم نماید. نباید از خاطر برد که آنچه در این حیطه در ایران انجام میشود نهتنها مورد نیاز داخل است که در واقع مورد درخواست و علاقه جامعه علمی بینالمللی نیز هست. ازاینرو وجود مجلات دو زبانه در معرفی آنچه در ایران در حال انجام است زمینه ایست برای معرفی بیشتر و بهتر از آنچه میتوانیم. پژوهه باستانسنجی تلاش دارد با اتکا به این دیدگاه و با پشتوانه همت و دانش پژوهشگران داخلی در توسعه و معرفی پژوهشهای علمی، جریان ساز بدعتی نو در حیطه مطالعات باستانسنجی میراث فرهنگی کشور باشد. اکنون با انتشار شماره ۱ اولین قدم برداشته شده است، امید است در ادامه و با تلاش مستمر هر شماره پویاتر و پربارتر عضه گردد.
معین اسلامی/خرداد ماه ۱۳۹۵
علوم و انقلاب در باستان شناسی
دکتر کوروش محمد خانی
دکترای باستان شناسی از دانشگاه لیون فرانسه
عضو هیات علمی گروه باستان شناسی. دانشگاه شهید بهشتی تهران
با ایجاد انقلاب صنعتی و سرعت پیشرفت در زندگی انسان، توسعه علم و گسترش دانش بشری با سرعت خیره کنندهای افزایش یافت. بعد از جنگ جهانی دوم به ناگاه جهش عظیمی در تکنولوژی و علوم صورت گرفت. در بسیاری از علوم پیشرفتهای شگرفی صورت پذیرفت. در این بین نیاز انسان به شناخت بهتر خود و دستیابی به حقایقی درباره هویت انسان باعث شد که توجه خاصی به باستانشناسی گردد. تا قبل از جنگ جهانی دوم دستیابی به مدارک باستانی در کاوشهای باستانشناسی به صورت سنتی و با صرف زمان و هزینه های بسیار انجام می شد. اما پس از این زمان، با توجه به انقلاب در دانش و تکنولوژی، علوم بسیاری به کمک باستانشناسی آمدند و باعث بوجود آمدن دقت و سرعت در اکتشاف و شناسایی محوطه ها و اشیا باستانی و تجزیه و تحلیل مواد حاصل از این اکتشافات شد. علوم بسیاری از تلفیق دانش مهندسی و علوم پایه با باستان شناسی بوجود آمد که باستان سنجی نامیده شد. البته باست انسنجی شاخه ای از علوم باستان شناسی است که در سنجش، سالیابی و تاریخگذاری، تجزیه و تحلیل مواد باستانی، تعیین منشا اشیائ و ... باستانشناسان را یاری می دهد. اما علوم دیگری نیز هستند که در اکتشاف محوطه های باستانی (مانند باستان شناسی هوایی و سنجش از دور)، مکانیابی دقیق آثار معماری و ساختارهای زیر سطحی (آرکئوژئوفیزیک)، مطالعه مواد حاصل از کاوش های باستان شناسی (همانند گیاه باستان شناسی، جانور باستان شناسی، استخوان باستان شناسی)، یا مطالعه آب و هوا و اقلیم گذشته (دیرین اقلیم شناسی)، زمین باستان شناسی، ژنتیک باستان شناسی، باستانشناسی جنسیت و ... امروزه به خوبی در باستان شناسی کاربرد دارند و بازوی توانای باستان شناسان در مطالعات میدانی و پس از آن هستند و باستانشناسان می توانند با هزینه های کمتر و زمان کوتاه تر جواب بسیاری از سوالات خود را دریافت نمایند. امروزه حضور افراد متخصص علوم باستان شناسی در گرایش ها و شاخه های مختلف در فعالیت های میدانی باستان شناسی چه در محوطه های باستانی و چه بعد از کاوش در مطالعات آزمایشگاهی امری اجتناب ناپذیر است.
با توجه به حضور متخصصین مختلف علوم باستانی در هیئت های باستانشناسی و تولید داده های علمی فراوان، لزوم انتشار نتایج حاصل از مطالعات و فعالیت های میدانی و آزمایشگاهای این متخصصین برای جامعه علمی و فرهنگی دارای اهمیت فراوانی است. بنابراین انتشار مجله ای به دو زبان فارسی و انگلیسی برای آگاهی تمامی محقیقن و پژوهشگران در سراسر دنیا، از نتایج حاصل از فعالیت ها و پژوهش ها امری ناگزیر و پر اهمیت است.
کورش محمدخانی
31 اردیبهشت ماه 1395
مقدمه ای بر باستان سنجی
نیما نظافتی
استادیار زمین شناسی و باستان سنجی واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی
باستان سنجی یا آرکئومتری (Archaeometry) از شاخههای نسبتاً جدید علم و از علوم میان رشتهای است. اصطلاح آرکئومتری نخستین بار در سال 1959 (1338 شمسی) توسط پروفسور کریستوفر هاوکس (از دانشگاه آکسفورد) برای مجلهای به همین نام (که تاکنون نیز منتشر میشود) پیشنهاد شد و به تدریج به اصطلاحی همه گیر برای مطالعات باستانشناسی علمی تبدیل گردید. گرچه در نگاه اول به نظر میرسد که اصطلاح آرکئومتری -که از دو بخش آرکئو (به معنی باستان و باستانی) و متری (به معنی سنجش و اندازه گیری) تشکیل شده- واژهای واضح و گویا باشد، ولی همین اصطلاح نیز در بین اهل فن به دو صورت تعبیر می شود؛ گروهی آنرا شامل روشهای فیزیکی، شیمیایی و کانی شناسی برای بررسی و تعیین منشاء و قدمت اشیاء باستانی میدانند. در حالی که گروهی دیگر گستره وسیع تری را برای این شاخه از علم درنظر می گیرند و مطالعات مواد زیستی و علوم زمین باستان شناسی را نیز جزئی از آن به حساب می آورند. به هرحال به طور کلی می توان باستان سنجی را کاربرد علوم طبیعی و مهندسی برای پاسخگویی به پرسش های باستان شناسی دانست. به عبارت دیگر، باستان سنجی شامل تلاش برای رسیدن به اهداف فرهنگی-تاریخی است سوار بر مرکب علوم طبیعی!
باستان سنجی و علوم باستان شناسی طی حدود پنجاه سال فعالیت خود توانسته به طور فوق العاده پربار و موثری به صورت پلی بین باستان شناسی و علوم طبیعی عمل نماید، که البته نیروی محرکه چنین تاثیری توسعه انفجارگونه روش های پیشرفته آنالیز و بررسی مواد بود که در ابتدا صرفاً برای کمک به اهداف علوم طبیعی توسعه یافته بودند. در آغاز، چنین شاخه جدیدی از علم از سوی بسیاری از باستان شناسان چندان جدی انگاشته نشد ولی با آشکار شدن کاربردهای شگفت انگیز آن -از قبیل تعیین سن مطلق و تعیین منشاء اشیاء باستانی و همینطور روش های غیر تخریبی آشکارسازی ساختارهای زیر سطحی- به تدریج اعتماد و توجه باستان شناسان به این شاخه جلب گردید، به طوری که امروزه مطالعات باستان سنجی جزئی جدایی ناپذیر از کاوش های باستان شناسی را تشکیل می دهند.
گوناگونی و فراوانی مواد و یافته های فرهنگی-تاریخی در بازه گستردهای از تاریخ ایران زمین، لزوم انتشار مجله تخصصی دو زبانه ای (فارسی-انگلیسی) با موضوع باستان سنجی را بیش از پیش آشکار می سازد.
دکتر نیما نظافتی
30 اردیبهشت 1395