باستان سنجی جایگاهش را در میان سایر علوم یافته است.
امیر ثناجو
دانش آموخته کارشناسی ارشد باستان سنجی

باستانسنجی (آرکئومتری) یکی از دانش هایی است که در سال های اخیر مورد توجه فراوان پژوهشگران حوزهی میراث فرهنگی و باستان شناسی قرار گرفته. این دانش، یک نظام بین رشته ای محسوب می شود که آن را میتوان ادامه ی پژوهش های شیمی باستان شناختی در قرن نوزدهم و نیمه ی اول قرن بیستم دانست که در نیمه دوم همین قرن، با رشد یافتن دانش باستان سنجی این پژوهش ها صرفا به شیمی محدود نشده و سایر علوم طبیعی را نیز در برگرفته است. باستان سنجی نیز مانند بسیاری از نظام های بین رشته ای در ابتدا وام دار اصول و روش های علوم به کار رفته در آن، مانند شیمی بود ولی به تدریج توانسته است چارچوب و بنیان های ویژه ی خود را داشته باشد و یک دانش اکادمیک به حساب آید؛ گرچه چنین دانش هایی همیشه متاثر از علوم بنیادین آنها می باشد. امروزه شناخت انسان و جهان و دگرگون یهای آنها، چه در علوم انسانی و چه در علوم طبیعی، ازطریق روش های علمی انجام می گیرد. باستان سنجی نیز به عنوان یک دانش بین رشته ای، پلی بین علوم طبیعی و علوم باستانشناختی به حساب می آید که در دهه های اخیر توانسته است اصول و چارچوبهای خاص خود را داشته باشد. روش های علمی و آنالیزی امروزه جایگزین روش های نظری و بصری برای پاسخگویی به سوالات مطرح در علوم باستان شناختی، از سالیابی و لایه نگاری تا شناسایی صحت و جعل آثار هنری، شده است. رویکردها و نحوه کاربرد این دانش ارتباط مستقیمی با نگرش و رهیافتهای دیگر حوزههای مطالعات میراث فرهنگی از جمله باستانشناسی و حفاظتگران آثار تاریخی دانست؛ کاربرد باستانسنجی در مطالعات باستانشناسی بستگی زیادی به رهیافتها و مکاتب نظری گوناگون باستانشناسی دارد. پرسشهایی که در باستانشناسی مطرح می گردد بیشتر پرسش هایی درباره ی فرهنگ های باستانی زمان و مکان، محیط زیست، فناوری، اقتصادساختارها) و جهانبینی مردمان گذشته است. بنیان تحلیل های فرهنگی باستانشناسی، مدارک باستانشناختی یا مواد فرهنگی است که مفهوم مدرک باستانشناختی و نحوه ی نگرش به آن در مکاتب نظری، متفاوت بوده و به دلیل همین تفاوت ها است که به کارگیری روش های علمی و باستانسنجی در مورد مدارک باستان شناختی نیز در کشورها و مراکز آکادمیک مرتبط یکسان نباشد. به دلیل اینکه باستانشناسان اروپایی از لحاظ تاریخی پیوستگی زیادی با علوم طبیعی، نسبت به علوم اجتماعی، دارند باستان سنجی ابتدا در اروپا گسترش یافته و نقش مهم خود را حفظ کرده و رابطهی خوبی با باستان شناسی داشته است. در ایالات متحده و مناطقی که از لحاظ علمی و آکادمیکی تحت تاثیر باستان شناسی امریکا هستند، به باستان سنجی بیشتر به عنوان یک تخصص اختیاری نگریسته می شود تا یک دانش مستقل.
باستان سنجی را می توان نمود تفکر علمی و آگاهانه در علوم باستان شناختی و هنر دانست. این رویکرد دنیای وسیعی را به روی متخصصین این علوم و همچنین پزوهشگران علوم دیگر به ویژه علوم طبیعی گشوده است تا با همکاری همدیگر افق های جدید را در یافتن پاسخ های علمی و دقیقتر به پرسشهای مطرح در دانش های مطالعاتی میراث فرهنگی بگشایند. امید است نگاه باستان سنجانه در بین مدیران و متخصصان میراث فرهنگی کشور به ویژه باستان شناسان و حفاظتگران آثار تاریخی روز به روز گسترش پیدا کرده و نویدبخش پیشرفت علمی و آکادمیک در این علوم باشد.
|