«باستانسنجی» ابزاری کارآمد در حوزه ی میراث فرهنگی
غلامرضا یزدانی
مسئول آزمایشگاه مرمت اشیاء تاریخی استان آذربایجانشرقی

«باستانسنجی» یا «آرکئومتری» شاخهی نوینی ازباستان شناسی است که در آن یافتههای باستانی توسط روشها و دستگاههای علمی و آزمایشگاهی مورد بررسی و تحقیق قرار میگیرند و هدف اصلی آن، یافتن خواستگاه مواد اولیه، تعیین قدمت آثار هنری و تاریخی و ریشهیابی برخی تحولات انسانی و قومی میباشد.
یکی از دغدغه های فعالین عرصهی میراث فرهنگی بالاخص باستان شناسان، سالیابی دقیق آثار کشف شده از حفاریهاست. اغلب در حفاریهای علمی، تعیین قدمت آثار یافته شده، نسبی است. به این صورت که آثار کشف شده از لایههای زیرین را مقدم بر آثار یافت شده از لایههای زبرین اعلام میکنند. در این نوع تعیین قدمت، فقط تقدم و تأخر آثار مشخص میشود ضمن اینکه هیچ تاریخی برای هیچ کدام از آثار (لایه زبرین یا زیرین) اعلام نمیشود. از طرف دیگر چه ضمانتی وجود دارد که به دلایل مختلف و در طول هزاران سال، آثار لایهها جابجا نشده باشند!؟ نوع دیگری از سالیابی رایج در بین باستانشناسان، مقایسهی آثار بدست آمده با آثار حاصل از سایر مکانهای تاریخی است که این نوع سالیابی نیز به دور از هر نوع اشکال و ایرادی نمیتواند باشد!
از سوی دیگر در کشوری مثل ایران که متاسفانه بعلل مختلف اغلب آثار بصورت غیر علمی و بدون حضور کارشناس و باستانشناس از زیر خاک خارج میشوند، نحوهی تاریخگذاری با خطای بسیار فاحش همراه خواهد بود. این مسئله، موزههای کشور، بالاخص موزههای باستانشناسی را با چالشهای جدی مواجه کرده و گاهی موجب اطلاع رسانی ناصحیح نیز میشود. در این حوزه گاهی وارد شدن آثار غیر اصلی و بدل را نیز نباید نادیده گرفت.
از آغاز قرن بیستم تا کنون با رشد رو به تزاید آثار تاریخی در موزهها و گالریهای کوچک و بزرگ و نیز بوجود آمدن مشکلات عدیدهای که اغلب کشورها کمابیش با یک یا اغلب آنها مواجه بوده و هستند الزام بکارگیری روشهای دستگاهی و سنجشهای علمی ضرورت یافت. به همین منظور در علم باستان شناسی تکنیکهای مختلفی به طور مستقل یا در ارتباط با یکدیگر برای تعیین تاریخ یک اثر و در نتیجه تاریخگذاری یک واقعه یا دوره به وجود آمد. در این خصوص سعی گردید با بکار بردن روشهای مختلف دستگاهی تاریخگذاری، پیشرفتهای فرهنگی و فن آوری در مکانی مشخص و نیز تعیین محدودهی زمانی این پیشرفتها؛ در مناطق مختلف به بررسی فرآیند نفوذ و تاثیر پیشرفتهای علمی و فرهنگی جوامع مرتبط با یکدیگر و شناخت چگونگی تحولات همزمان در این جوامع پرداخته شود.
در این زمینه از روشهای تاریخگذاری مطلق که وابسته به پژوهش های علوم پایه نظیر فیزیک هسته ای و شیمی است، شامل تکنیکهای متنوعی نظیر:
- رادیوکربن یا کربن 14 (Radio Carbon or carbon 14 )
- پرتو سنجی یا ترمولومینیسانس (Thermoluminescense)
- سالیابی درختی (Dendrochronoloy)
- پتاسیم، آرگون (Potassium -argon)
- ابسیدین هیداراته شده (Obsidian Hydration)
- دیرین مغناطیس شناسی(Archaemagnetic)
- و... استفادههای مفید و شایستهای صورت پذیرفته است.
با توسعهی هرچه بیشتر باستانسنجی و بهرهگیری هر چه بیشتر از روشهای دستگاهی، میتواند حلقههای مفقودهی تاریخ هنر و تمدن بشریت کشف و شفاف گردد و به این طریق میتوان با قطعیّت مسیر حرکت اقوام و تقدّم و تأخّر تکنیکها و فنآوریهای بوجود آمده توسط اقوام را مشخص نمود. همچنین باستانسنجی میتواند ابزاری برای تعیین خواستگاه هنرها و صنایع باشد. با توسعه و معرفی هرچه بیشتر باستانسنجی، میتوان گاهی آامیدوار بود مراکز نگهداری آثار تاریخی، اعم از موزهها و یا گالریهای شخصی، با قطعیّت و بواسطهی مستندات علمی در رابطه با تعیین قدمت دقیق آثار در جهت اطلاعرسانی و تولید علم گام بردارند.
یزدانی/ خرداد ۱۳۹۵
|